نائب الحکومه قطغن زمین:
نائب محمد ضیاء خان اندرابی فرزند محمد داد خان اندرابی در یک خانواده متدین و متمول اندرابی دیده به جهان گشود.
مرد آزادی خواه، ظلم شکن، قلم دست و مبارز بود، در دوره امیر عبدالرحمن خان سمت سرلشکری اندراب و همچنان از قبل افتخار نائب الحکومه قطغن زمین را نیز به عهده داشت، در آن زمان جمع مجاهدین از استقامت بدخشان، پنجشیر و اندراب به خاطر اسلام آوردن قسمتی از لغمان و در مجموع ولایت نورستان عازم مشرقی گردیدند و به دین اسلام مشرف گردانیدند و دو تن نورستانی مسلمان شده را به نام های عبدالله و عبدالحی همرای خود در اندراب آوردند.
پس از آن امیر وقت متوجه شد که نائب محمدضیاء خان اندرابی با جمع همفکرانش خطری برایش ایجاد نکند، چون می دانست که اندرابی ها ظلم و استبداد دولتمردان را نمی پذیرند و علیه مظالم ایستادگی های خود را داشتند بنابران به خاطری دستگیری همگی لشکر بزرگ را به صوب قطغن فرستادند و همگی را غافگیر نموده اجبارأ به صوب غزنه یا ولایت غزنی تبعید نمودند و با جمع از هم قطارانش در حدود تقریبأ پانزده تن سران را مدت چهارده سال را در بید مشک، چغتوی ولایت غزنی تبعید کردند و باقی در حدود یکهزارتن جوانان را در کابل زندانی ساختند، توسط آنان سنگ های کوه آسمایی را تراش می کردند تا برای امیر وقت خانه و قصر بسازند که از اثز کار طاقت فرسا همگی دچار بیماری گردیده جان باختند.

پس از تلاش و کوشش های هنگفت پسر نائب، مولانا محمد رسول خان از اندراب به صوب کابل آمده با جمع از یارانش در گذر اندرابی ها مسکن گزیدند و مساجد به نام اندرابی ها را اعمار نمودند. در ادای نماز عید روزی که دانش و بلاغت محمد رسول خان به اوج کمال رسیده بود و در دل ها جای گرفته و چنگ می زد، در حضور امیر وقت درباره حکومتداری از دیدگاه اسلام درخواست وعظ کرد. وی به تبلغ پرداخت و آن قدر از اسلام عزیز در مورد دولت داری سخن گفت که مورد توجه همگان قرار گرفت و امیر پس از ادای نماز او را خواست و تقدیرش کرد.
گفت: که "وعظ خیلی ها پسندیده و جالب بود."
چون در آن زمان رواج بود که اشخاص لایق و با دانش تقدیر می شد و جوایز برایش عطا می گردید .
برایش گفت " جایزه یی برایت در نظر دارم ."
در پاسخ ملا محمد رسول فرمود: " من هیچ جایزه نمی خواهم فقط رهایی پدرم (نائب محمد ضیاء خان اندرابی) " امیر حبیب الله خان به دست یارانش دستور داد : " که نائب که در غزنه تبعید است اجازه دهید که به سمت قطغن انتقال گردد."
پس از چهارده سال تبعید و دوری نائب محمد ضیاء خان اندرابی از خانواده و مردمش دوباره رهسپاره زادگاه خود گردید.
این که خواهش ملا محمد رسول خان اندرابی برآورده شد از امیر سپاس گذاری نمود . چون در آن زمان موتر نبود البته مردم توسط مواشی یا پای پیاده سفر می کردند. عساکر امیر به غزنه رفتند نائب محمد ضیاء خان با هواداران به طرف قطغن رهسپار گردیدند. در این هنگام ملا محمد رسول خان به بیماری دچار گردید و جهان فانی را ترک گفته در تپه بی بی مهرو (رح) کابل به خاک سپرده شده است.
نائب محمد ضیاء خان در ایام جوانی ارباب قوم و ریس بزکشی قطغن زمین بود، برای بار اول در مسابقات بزکشی مردم قطغن و ترکستان راه اندازی گردید که مکناتن می خواست کپ قهرمانی از آن مردم قطغن بود را به مردم ترکستان بدهد، بی درنگ از دستش گرفته و مسابقه را به نفع مردم قطغن اعلان نمود.
جنگ سوم افغان و انگلیس آغاز گردید تا این که مردم مجاهد و دین دوست کشور در سال 1919 رادمردانه انگلیس را شکست دادند و استقلال خود را گرفتند. در این زمان نیز نائب محمد ضیاء خان در برابر انگلیس ها درین جنگ همرای برادرش ارباب خالقداد و تمام مردم اندراب قیام کردند و جهاد فی سبیل الله را به فتح و نصرت تمام مجاهدین کشور رساند. و استقلال و تمامیت ارضی شان را به دست آوردند، و نظر به یک اندازه خودخواهی و بزرگ منشی های تاریخ نویسان وقت که در هر حالت نمی گذاشتند تا سران و بزرگان شمال مشهور شوند بنابرآن نخواستند رشادت و کارنامه اندرابی ها را در تاریخ سیاسی کشور وضاحت دهند و تعداد بسیار کم و محدود را از میان صد ها قهرمان و سپهسالار مردان تاجیک به گونه تنگ نظرانه مانند میر مسجدی خان ثبت تاریخ کردند.
نائب محمد ضیاء خان از نوجوانی عدالت خواه و ظلم شکن بود و در پهلوانی و ورزش های ملی و محلی توانمند منحصر به فرد بود که توانسته چندین پهلوان نامدار قطغن زمین را شکست دهد. همچنان وی خان قطغن که دارای مواشی و زمین، چراگاه ها و دیگر امکانات مالی زیادی بود که برای مستضعفان کمک و یاری می نمود و حتی برای شان املاک غیر منقول اعطا کرده است، و می گویند در کل مالک درهء شاه شاهان زمین (شهشان) بود. جناب نائب صاحب به تعداد شش فرزند از سه همسر به جا گذاشت.
روحش شاد و یادش گرامی باد!